افشانه چشم هایت – همایون شجریان و علیرضا قربانی
دانلود رایگان آلبوم افسانه چشم هایت کار مشترک همایون شجریان و علیرضا قربانی به صورت یکجا و تکی و کیفیت 128 و 320 به همراه لینک خرید قانونی و تیزر آلبوم و متن تمامی آهنگ های این آلبوم از رسانه رادیو صدا.
[button color=”red” link=”https://beeptunes.ca/album/553928259/افسانه-چشم-هایت?aid=555533048&utm_medium=link&utm_source=link&utm_campaign=aff-share” size=”big” align=”center” radius=”5″ icon=”momizat-icon-cart3″]لینک خرید قانونی[/button]
آلبوم افسانه چشمهایت اثر مشترک همایون شجریان و علیرضا قربانی پس از انتظاری نسبتا طولانی بالاخره منتشر شد.
اولین خبرها از تولید این آلبوم به مردادماه سال 93 بر میگردد. اکنون پس از پنج سال این وعده تحقق یافته است[1].
این مجموعه شامل یازده آهنگ باکلام در سبک موسیقی کلاسیک ایرانی است و آهنگسازی آن بر عهده مهیار علیزاده بوده است.
بخشی از این قطعات بر روی اشعاری از نیما یوشیج تالیف شده و بخش دیگر نیز بر روی سرودههایی از شاعران معاصر از جمله احمد شاملو، محمدرضا شفیعی کدکنی، هوشنگ ابتهاج، مهدی اخوان ثالث، سیمین بهبهانی و علیرضا کلیایی.
امید است که این دو خواننده پرطرفدار با اثر جدیدشان نظر مخاطبان خود را بیش از پیش جلب نمایند. این آلبوم را میتوانید اکنون از بیپ تونز به صورت قانونی دانلود کنید.
تیزر آلبوم افسانه چشم هایت
قطعات آلبوم
- افسانه چشمهایت (علیرضا قربانی و همایون شجریان)
- پریشان خیال (علیرضا قربانی و همایون شجریان)
- حیرانی (علیرضا قربانی و همایون شجریان)
- افسوس (علیرضا قربانی)
- بیخوابی (علیرضا قربانی و همایون شجریان)
- به تماشای نگاهت (همایون شجریان)
- درد مشترک ۱ (علیرضا قربانی و همایون شجریان)
- درد مشترک ۲ (علیرضا قربانی و همایون شجریان)
- درد مشترک ۳ (علیرضا قربانی و همایون شجریان)
- بی قرار ۲ (علیرضا قربانی و همایون شجریان)
- درد مشترک ۱ تا ۳ (علیرضا قربانی و همایون شجریان)
متن آهنگ ها
متن آهنگ افسانه چشم هایت
میروم تا که فراموش کنم چشم تو را
میروم تا که در آغوش کشم یاد تو را
و هوای هوس وصل تو را، خواب تو را
و نگاهت که جهان است و جهان در نگهت
شود آیا که فراموش کنم چشم تو را
تا بسوزم و کنم خاک، غزلهای تو را
تو حریفی و خزان بود که پایان من است
سوگ باران و بهاران همه آواز من است
گنه از دیده من بود و نگاهی نگران
که مرا دید و ربود و گذر کرد چو باد
دست در دست خیالت به بیابان بروم
تا به آتش بکشانم لب خاموش تو را
موج وهم است و جنون من و دریای عذاب
و سرابی که مرا برد به این دِیر خراب
حال دیوانگی من بنگر، هیچ مگو
بشنو نغمه دیوان پریشان مرا
میروم تا که فراموش کنم چشم تو را
میروم تا که در آغوش کشم یاد تو را
و هوای هوس وصل تو را، خواب تو را
و نگاهت که جهان است و جهان در نگهت
متن آهنگ پریشان خیال
در شب تیره، دیوانهای، کاو
دل به رنگی گریزان سپرده
میکند داستانی غمآور
از دلی رفته دارد پیامی
داستان از خیالی پریشان
عاشق – «ای دل من، دل من، دل من!
از تو آخر چه شد حاصل من
آخر ای بینوا دل! چه دیدی
که ره رستگاری بریدی؟
میتوانستی ای دل رهیدن
گر نخوردی فریب زمانه
آنچه دیدی، ز خود دیدی و بس
هر دم از یک ره و یک بهانه
تا تو ای مست! با من ستیزی
تا به سرمستی و غمگساری
با فسانه کنی دوستداری
مبتلایی نیابد به از تو»
افسانه – «مبتلایی که مانندهی او
کس در این راه لغزان ندیده
آه! دیری است کاین قصه گویند:
از بر شاخه مرغی پریده
رهروان اندر این راه هستند
کاندر این غم، به غم میسرایند
سالها با هم افسرده بودید
او تو را بوسه میزد، تو او را»
عاشق – «سالها با هم افسرده بودیم
سالها همچو واماندگانی
لیک موجی که آشفته میرفت
بودش از تو به لب داستانی»
افسانه – «من بر آن موجِ آشفته دیدم
یکهتازی سراسیمه»
عاشق – «اما من سوی گلعذاری رسیدم»
افسانه – «من در این لحظه از راه پنهان
نقش میبستم از او بر آبی»
عاشق – «آه، من بوسه میدادم از دور
بر رخ او به خوابی، چه خوابی!
ای فسانه، فسانه، فسانه
چیستی؟ ای نهان از نظرها
متن آهنگ حیرانی
سرگذشت منی، ای فسانه!
که پریشانی و غمگساری
قلب پُر گیر و دار منی تو
که چنین ناشناسی و گمنام؟
یاد دارم شبی ماهتابی
باد سردی دمید از بر کوه
گفت با من که ای طفل محزون
از چه از خانه خود جدایی؟
ای فسانه! تو آن باد سردی؟
ناشناسا! که هستی که هر جا
با من بینوا بودهای تو
ای فسانه! بگو، پاسخم ده!
بس کن از پرسش ای سوختهدل
باورم شد که از غصه مستی
عاشقا! تو مرا میشناسی
من یک آواره آسمانم
وز زمان و زمین بازمانده
هرچه هستم، برِ عاشقانم
من وجودی کهنکار هستم
خوانده بیکسان گرفتار
من یکی قصهام
عاشق – «تو یکی قصهای؟»
افسانه – «آری آری
قصه عاشق بیقراری
قصه عاشقی پُر ز بیمم
زاده اضطراب جهانم».
متن آهنگ افسوس
به تو ای دوست سلام
دل صافت نفس سرد مرا آتش زد
چه کنم با غم خویش؟
گهگهی بغض دلم میترکد
دل تنگم ز عطش میسوزد
شانهای میخواهم
که گذارم سر خود بر رویش
و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم
ولی افسوس که نیست
دیگر ای باد صبا دست ز بختم بردار
خبر از یار نیار
دل من خاک شد و دوش به بادش دادم
مگر این غم ز سرم دور شود
ولی انگار نشد
بگو ای دوست چرا دور نشد؟
من تماشای تو میکردم و غافل بودم
کز تماشای تو خلقی به تماشای منند
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
و چنان محو که یکدم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
متن آهنگ بی خوابی
به دیدارم بیا هر شب
در این تنهایی تنها و تاریک خدامانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر تنپوش سیاهیها
دلم تنگ است
بیا بنگر چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده وین تالاب مالامال
دلی خوش کردهام با این پرستوها و ماهیها
به دیدارم بیا ای همگناه، ای مهربان با من
که اینان زود میپوشند رو در خوابهای بیگناهیها
و من میمانم و بیداد بیخوابی
متن آهنگ به تماشای نگاهت
گو چه رازی است در این موج مهآلود نگاهت
که تو چون باد پریشانی و مستی
دست در دست خزان، خندهکنان
در دل این باغ نشستی
قامت عمر مرا خشکتر از شاخه بیجان
بشکستی، بشکستی
چه بگویم، به که گویم
که دلم گلشن اسرار تو گشته
گل هر یاد در این باغ پریشان
به سرانگشت تو در خاطره خاک نشسته
وای بر من که دلم پُر ز تمنای تو گشته
چه بگویم، به که گویم، که زبانم گره خورده
نتوانم، نتوانم، نتوانم که بگویم :
دل من لیلیاش از یاد نبرده
من که عمرم به تماشای نگاهش همه بر باد نشسته
همچو لیلای پریشان تو بر خاک نشستم
خستهام، خستهتر از مرغ پر و بال شکسته
خستهام، خستهتر از قامت مینای شکسته
جز غم روی رخش در دل ویران چه توان دید
به که گویم، به که گویم که من از عشق غریبش
نگذشتم، نگذشتم
متن آهنگ درد مشترک (۱)
اشک رازی است
لبخند رازی است
عشق رازی است
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم، مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام
با لبانت برای همه لبها سخن گفتهام
و دستهایت با دستان من آشناست.
متن آهنگ درد مشترک (۲)
اشک رازی است
لبخند رازی است
عشق رازی است
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم، مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام
با لبانت برای همه لبها سخن گفتهام
و دستهایت با دستان من آشناست.
متن آهنگ درد مشترک (۳)
اشک رازی است
لبخند رازی است
عشق رازی است
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم، مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام
با لبانت برای همه لبها سخن گفتهام
و دستهایت با دستان من آشناست.
متن آهنگ درد مشترک ۳-۱
اشک رازی است
لبخند رازی است
عشق رازی است
اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم، مرا فریاد کن
درخت با جنگل سخن میگوید
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن میگویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام
با لبانت برای همه لبها سخن گفتهام
و دستهایت با دستان من آشناست.
[button color=”red” link=”https://beeptunes.ca/album/553928259/افسانه-چشم-هایت?aid=555533048&utm_medium=link&utm_source=link&utm_campaign=aff-share” size=”big” align=”center” radius=”5″ icon=”momizat-icon-cart3″]لینک خرید قانونی[/button]